معنی دور اندیش
فارسی به انگلیسی
Provident, Prudential
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه درباره پایان کار فکر کند و نتیجه را دریابد عاقبت اندیش، محتاط.
اندیش
(اسم) در ترکیب بجای (اندیشنده) آید: بد اندیش خیر اندیش دوراندیش نیک اندیش. ، (اسم) اندیشه: اندیشمند اندیشناک.
عاقبت اندیش
دور اندیش، آخربین
صلاح اندیش
نیک اندیش نیکخواه (صفت) مصلحت جو خیر اندیش.
نغول اندیش
(صفت) ژرف اندیش عمیق اندیش جمع: نغول اندیشان: نزد من فضلا و محققان وزیرکان و نغول اندیشان آیند.
مال اندیش
عاقبت اندیش و با بصیرت فرجام نگر به پایان اندیش آینده اندیش آینده نگر (صفت) آنکه پایان امور را از پیش درک کند عاقبت بین.
واژه پیشنهادی
آینده نگر
حل جدول
لغت نامه دهخدا
اندیش.[اَ] (نف مرخم) در ترکیب بجای اندیشنده نشیند. (از یادداشت مؤلف). پندارنده و اندیشه کننده و نگرنده و تفکرکننده و تأمل کننده و همیشه بطور ترکیب استعمال میگردد مانند خیراندیش... (ناظم الاطباء). فکرکننده به معنی فاعل و این اکثربترکیب می آید چنانکه پس اندیش... (آنندراج). آخراندیش، بداندیش، چاره اندیش، خیال اندیش، خیراندیش، دوراندیش، دولت اندیش، زیرک اندیش، ستم اندیش، شراندیش، صلاح اندیش، عاقبت اندیش، عدداندیش، کج اندیش، کم اندیش، کوته اندیش، مآل اندیش، محال اندیش، مصلحت اندیش، نکواندیش، نکونامی اندیش، نیک اندیش، وفااندیش. (یادداشت های مؤلف). || (اِمص) اندیشیدن. (ناظم الاطباء).
کوتاه اندیش
کوتاه اندیش. [اَ] (نف مرکب) کوته اندیش و آنکه از عاقبت کار نیندیشد و غافل. (ناظم الاطباء). کوته اندیش. (فرهنگ فارسی معین):
هنگام جدال خصم کوتاه اندیش
دل بد مکن از شکستن لشکر خویش.
ولی دشت بیاضی.
و رجوع به کوته اندیش شود.
نیکی اندیش
نیکی اندیش. [اَ] (نف مرکب) نیک اندیش. خیرخواه.
صواب اندیش
صواب اندیش. [ص َ اَ] (نف مرکب) راست اندیش. (آنندراج). درست اندیش. آنکه اندیشه ٔ او صواب بود.
عارف اندیش
عارف اندیش. [رِ اَ] (نف مرکب) کسی که اندیشه ٔ عارفانه دارد. عارف دانا:
عارف اندیش بود وراه شناس
پارسائیش را نبود قیاس.
نظامی.
نام های ایرانی
پسرانه، وفا (عربی) + اندیش (فارسی)، وفاپرورد
معادل ابجد
575